الیساالیسا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

تقدیریک فرشته

اجابت یک دعا

عروسک من عزیزنازم به دنیای توسلام می گویم که زیباترین است عروسک من امشب میخوام ازوقتی برات بگم که فهمیدم وجودداری اصلاباورم نمیشدنه که باورم نشه یه حس خاصی داشتم فرشته کوچولومن مامانی میخوام ازخداتشکرکنم که منوقابل دونست وتوروبهم داداولین روزی که فهمیدم یک فرشته روتووجودم پرورش میدم 20دی 90 بودحس خیلی خوبی داشتم پیش خودم میگفتم من که نقش کوچکی دربه وجوداوردن این بچه دارم  این همه خوشحالم خداکه خودش همه کاروانجام داده ومهره اصلی کاره چقدرخوشحاله خدایاشکرت که دعای منو اجابت کردی ...
19 مرداد 1391

تقدیم به عزیزترینم بعدازخدا

فرشته کوچلوی من مامانی میخوام همه خاطراتمون وبرلت بنویسم تاوقتی بزرگ شدی همی ایناروبخونی میخوام ازاول برات بنویسم میخوام ازخدابخوام یکی ازفرشته های کوچلوش رومهمان خونه وقلب ماکنه خدایا ناامیدم نکن
15 مرداد 1391

ارزوی یک فرشته اززبان خودش

خداجون ای خدای مهربون ارزوی همه فرشته هاتو براورده کن خداجون خدای مهربون فرشته های کوچولوتوزودترزمینی کن چون مامان وباباهای زیادی روزمین منتظرن یکی بودیکی نبودهمین یکسال پیش باباومامان مهربونی به دورازهم تویک گوشه ای ازاین دنیازندگی پرازعشق وصمیمیت شروع کرده بودندهمه چیزتوزندگی داشتن فقط جای یک فرشته مثل من خالی بود. یک روزکه دل دوتاشون گرفته بود ازته قلبشون ازخداخواستن یکی ازفرشته های کوچولوی زیباشوبراشون زمینی کنه تاقدمهای مخملیش شادیشونوتکمیل کنه .خداجون هم که خیلی مهربونه نخواست دل این دوتامرغ عشق وبشکنه پس منوانتخاب کردکه زمینی بشم وبرم تودل مامانی مهربونم مامانم بعدخودش براتون تعریف میکنه بعدازنه ماه من بلاخره پابه این دنیای خاکی...
14 مرداد 1391